سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جراحی فک

ادامه

/4/88

این روزها هم اتفاق خاصی نمی افته غیر از اینکه چند تا از دوستام و فامیل اومدن دیدنم. دیگه عکس العمل بقیه و تعجب کردن هاشون برام عادی شده.

 

31/4/88

امرروز عروسی دعوت بودیم . بقیه رفتن ولی من به دلیل وجود مقادیر زیادی سیم داخل دهنم نرفتم. خیلی دوست داشتم برم.

 

2/5/88

امشب با بچه های خواهرم رفتیم شهر بازی . من که جرات نکردم چیزی سوار شم گفتم اگه اتفاقی بیفته باید 6 ملیون دیگه خرج کنیم!!!!

 

3/5/88

امروز عصر مطب دکتر نوبت داشتم 2 تا از افرادی که قبلا مطب دکتر دیده بودم، امروز اومده بودن. اونا هم عمل کرده بودن و کلی بهتر شده بودن. خوبه که زمانی زندگی می کنیم که علم اونقدر پیشرفت کرده که بتونیم مشکلات ظاهرمون و رفع کنیم و حس بهتری برای زندگی کردن داشته باشیم. نوبتم شد و رفتم داخل. دکتر دید و باز هم کلی ابراز رضایت کرد و جای کش های داخل دهنم و عوض کرد.

 

7/5/88

امروز هم توی اوج گرما رفتیم مطب دکتر. دکتر دید و گقت اوضاع خوبه 2 هفته دیگه بیا تا بقیه سیمهای افقی روی دندون هات و باز کنیم. دکتر مسگرزاده توی کارش فوق العاده استاد هست و خیلی هم دوست داشتنی هستن . دکتر واقعا از شغلش لذت می بره وقتی نتیجه کارش و میبینه با رضایت خاصی به بیمار نگاه می کنه.

 

8/5/88

این روزها کاملا عادی می گذره من که دائم بیرون خونه و سر کار بودم الان 1 ماهی هست که خونه هستم. کتابهای نخونده‌ی کتابخونم رو دارم می خونم . کمی هم تلویزیون و اینترنت و....خلاصه میگذره.....

 

.

..

..

..

..

..

 

31/5/88

امروز اولین روز ماه رمضان هست. البته من که فعلا نمی تونم روزه بگیرم . از الان استرس پس فردا رو دارم که باید برم سیمهای داخل دهنم و باز کنم. توی وبلاگ آقای عظمتی خونده بودم که این مرحله سخت هست و درد داره.

 

2/6/88

از صبح که بیدار شدم خودم و تمام افراد خونواده نگران عصر هستیم که باید برم و سیم ها رو باز کنم. خلاصه عصر با برادرم رفتیم مطب دکتر. اول که رفتم عکس رادیولوژی از فک ها گرفتیم و دکتر دید و گفت خوبه سیم ها رو باز می کنیم. اول یک خانم دکتر جوون اومد و دو تا آمپول کامل و به لثه هام زد در حد وحشتناک درد داشت فشارم اومده بود پایین. بعد از مدتی خانم  عسگری اومد و با همون مهربونی خاص خودش شروع به باز کردن سیم ها کرد و صحبت میکرد تا حواس من و پرت کنه. به نظر عملیات پیچیده ای می اومد. با وجود اون همه آمپول بیحسی وقتی سیم ها رو از بین دندون هام میکشید درد می گرفت. گرمای خون رو توی دهنم حس می کردم. به خودم دلداری می دادم که هرچیزی یه بهایی داره برای خوب شدن باید یه کمی درد رو تحمل کرد!!. خلاصه 5 دقیقه بعد تموم شد و رفتم داخل یه اتاق دیگه و خون های دهنم و شستم و برادرم اومد پیشم. کمی موندیم تا حالم بهتر بشه و بعد هم از دکتر و خانم عسگری و بقیه برای آخرین بار خداحافظی کردیم و اومدیم. دلم برای دکتر و بقیه تنگ میشه.

موقع برگشت احساس میکردم یه بار بزرگ از روی دوشم برداشته شد. باورم نمیشه که تموم شد.

 

3/6/88

لثه هام هنوز ملتهب هست و کمی درد داره کم کم خوب میشه. بعد از عمل هم 3 کیلو وزن کم کردم.

 

 

6/6/88

امروز اوضاع خیلی بهتره و مشکل خاصی ندارم.

...

...

 

28/6/88

امروز آخرین روز ماه رمضان هست و فردا عید فطر و 2 ماه و نیم از عمل فکم میگذره. خدا رو شکر مشکل خاصی ندارم. خیلی کم بیحسی داخل دهنم هست ولی اصلا اذیتم نمیکنه و کاملا طبیعی هست و بهبودش نیاز به گذشت زمان داره.

خدا رو شکر می‌کنم که یه فرصت دوباره برای یک زندگی با حس بهتری از ظاهرم رو به من داد.

 

 اگر بتونم کسی و کمک کنم خوشحال می شم این هم آدرس من:

bahar39123@yahoo.com